فرهنگی اجتماعی

فرهنگ

فَرهَنگ یک مفهوم گسترده شامل باورها، ارزش‌ها، و رفتارها است که مطابق ارزش‌های اجتماعی و هنجار‌های موجود در جوامع بشری مطرح شده‌است.از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم اجتماعی، و عادت‌های افراد در یک گروه یا در یک جامعه می‌شود.

فرهنگ را مجموعه دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرامی‌گیرد، تعریف می‌کنند. هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.فرهنگ از راه آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل می‌شود.

اجتماعی

اجتماع به گروهی از مردم گفته می‌شود که دارای ارزشی‌هایی واحد هستند.  جامعه شناسان این مفهوم را در برابر مفهوم جامعه به کار گرفتند تا تفاوت آن دو را بنمایند.

مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی از گذشته در زندگی ایرانی وجود داشته است،پس از ورود اسلام و با شعار مبارزه علیه بی‌عدالتی توانست در جامعه ایرانی جای پا برای خود باز کند و از همین جهت می‌توان این نوع از فرهنگ‌ها را سبک زندگی ایرانی اسلامی دانست.

ایران

فرهنگ و اجتماع ایرانی اسلامی

فرهنگ ایرانی دارای سابقة کهن و درخشان است. از آنجا که غنا و عمق هر فرهنگی تا حد زیادی بسته به قدمت آن فرهنگ می‌باشد، فرهنگ ایرانی با سابقه‌ای طولانی و در مواجهه با تنگناهای گوناگون آبدیده شده و استحکام لازم را به‌دست آورده است. اطمینان ایرانی از زیربنای فرهنگی خود باعث شده که او از زمان تشکیل اولین امپراتوری جهان به دست خود تاکنون، از طرح فرهنگ‌های دیگر در کنار فرهنگ خود نهراسد. بدین ترتیب، فرهنگ ایرانی از تجربیات فرهنگی دیگران، استفاده کرده و به رشد و ترقی خود ادامه داده است.
ایرانیان در مواجهه با فرهنگ اسلامی نیز، به همین شیوه عمل نمودند. آن‌ها هنگامی که از اصول و ویژگی‌های انسان‌دوستانه و مترقی فرهنگ اسلامی آگاهی پیدا کردند، آن را با آغوش باز پذیرفتند. با گرایش ایرانیان به فرهنگ اسلامی، بر روی ریشه و شجرة طیبه توصیه ــ به عنوان محور فرهنگ اسلامی ــ درختی تنومند به‌وجود آمد که باعث شد فرهنگ و تمدن اسلامی در سراسر جهان گسترش یابد. بدون شک، گسترش فرهنگ اسلامی، مدیون استفاده از تجربیات طولانی ایرانیان با فرهنگ بود. بدین‌گونه عقل ایرانی در کنار شرع مقدس، در قرون اولیة اسلامی حماسه آفرید و فرهنگ ایرانی که در این هنگام با فرهنگ اسلامی آمیخته بود، مبنایی استوار برای پیشرفت علوم در همة رشته‌ها پدید آورد. اما متأسفانه بعدها نه‌تنها بر روی آن درخت تنومند چیزی فزوده نشد، بلکه در بسیاری از موارد رشد آن نیز متوقف شد. رکود فرهنگ ایرانیان در قرون بعد، دلایل متعددی داشت که وجود حکام مستبد و فرهنگ‌ستیز از آن جمله است. از زمان ورود اعراب مسلمان تاکنون، فرهنگ اسلامی در ایران با فراز و نشیب‌های گوناگونی مواجه بوده است. هرچند سلسله‌های گوناگون همه شعار اسلام سر می‌دادند، در عمل، هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانستند یا نخواستند آن فرهنگ و تمدن درخشان اولیه را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند. از طرفی، دست به دست شدن سریع قدرت، باعث می‌شد که دستاوردهای گذشته بر باد رود. حملة مغول‌ها به ایران، از جمله مواردی بود که ضربة سنگینی به فرهنگ اسلامی وارد کرد؛ اما به‌رغم این فراز و نشیب‌ها، گردبادهای خشونت و جهالت نتوانستند فرهنگ اسلامی را از ادامة حیات بازدارند.در زمان صفویه به فرهنگ اسلامی، مخصوصاً شیعی، توجه بیشتری شد.

با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، توجه به فرهنگ اسلامی در رأس کارها قرار گرفت. این امر از آنجا اهمیت پیدا کرد که پیروزی انقلاب اسلامی مدیون تکیه کردن رهبران آن بر فرهنگ اسلامی بود. بنابراین همچنان که نظام با تکیه بر فرهنگ اسلامی بر سر کار آمده بود، برای تداوم حیات نیز می‌بایست بر فرهنگ اسلامی تکیه می‌کرد. بدیهی است در جمهوری اسلامی، هدف سیاست‌های رسمی تقویت و گسترش فرهنگ اسلامی بوده است؛ اهمیت جایگاه فرهنگ اسلامی ــ ایرانی در آینده‌نگری نظام جمهوری اسلامی و چشم‌انداز برنامة بیست‌ساله کشور در حدی است که نه تنها ضرورت ایجاد نقشه راه و مهندسی فرهنگی کشور را رهبری نظام به صراحت و قاطعیت اعلام کرده، بلکه با جدیت اجرای این امر را از مسئولان و متولیان نظام خواستار شده‌ است.