نگاهی به برنامه ریزی در حوزه‌ی مسکن(قسمت چهارم)

بسم الله الرحمن الرحیم
آسیب شناسی حوزه‌ی مسکن( قسمت چهارم )

■ مهندس غلامعلی ترابی:

بدون تردید، بخش مسکن یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین مؤلفه‌های اقتصاد کشور است که دارای ارتباط گسترده‌ای با سایر مباحث اقتصادی است و بخشی از سیاست‌گذاری‌های اساسی در برنامه‌های توسعه‌ی کشور محسوب می‌گردد و بر شرایط اجتماعی و تحولات فرهنگی جامعه، تأثیر گذار است.
بخش مسکن در دوره‌های مختلف برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها با رویکردها و نگاه‌های مختلف، دچار فراز و نشیب‌های زیادی بوده و تحت تأثیر جهت‌گیری و رویکردهای مختلف دولت‌ها قرار داشته است.
از طرف دیگر، سیاستگذاری‌ها و برنامه‌های مسکن، ضمن تأثیر بر اقتصاد خانوار، عاملی در جهت تغییر مؤلفه‌هایی همچون مهاجرت، روابط اجتماعی فرهنگی، نرخ رشد جمعیت، نرخ باروری، امید به زندگی و سبک زندگی محسوب می‌شود.
لذا با توجه به اهمیت مسکن در جامعه و زندگی انسان، حل مشکلات این حوزه، از کلیدی‌ترین وظایف دولت‌هاست که باید مورد توجه جدی قرار گیرد. بر این اساس، از مهمترین معضلات بخش مسکن در کشور، از جمله کلان شهرها، چه در بحث تهیه و آماده سازی و چه در بحث زندگی در مجتمع‌های مسکونی، می‌توان به مقطعی بودن سیاست‌ها و نداشتن افق بلندمدت، نبود الگو و برنامه‌ی مدون و جامع، عدم وجود اطلاعات و آمار شفاف برای شناخت وضع موجود و برنامه‌ریزی دقیق، فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، مکان گزینی نامناسب، مسکن‌های نامناسب، ازدحام و تراکم جمعیت، مهاجرت‌های بی‌رویه، ناهمگونی فرهنگ‌ها و … اشاره نمود.
از نگاه دیگر، ساخت مسكن حداقلي براي شهروندان، بدون توجه به نیازها و زیرساخت‌های اجتماعي و فرهنگی و رفاهی، مي‌تواند جامعه را با چالش‌هاي اساسي روبه‌رو كند كه حل آنها، هزينه‌هاي بسياري را به جامعه تحمیل می‌کند.
عدم توجه به استانداردهای مختلف ساخت واحدهای مسکونی، به ایجاد ناهنجاری‌های فراوان اجتماعي در بين ساكنان این گونه مسکن‌ها منجر می‌شود که این ناهنجاری‌ها، ناشی از نادیده گرفتن مواردی همچون تعلق خاطر، عناصر فراغتي و تفريحي، مباحث نظارت و كنترل، تعاملات اجتماعي، تجانس فرهنگي، دسترسي به كار و اشتغال و سرانه‌هاي فرهنگي و رفاهی است.
این درحالی است که در برنامه ریزی مدون مسکن، باید تمامی عوامل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي همچون بهداشت،تغذيه، آموزش و پرورش، امورر رفاهی، حمل و نقل، کسب و کار، امنيت و ثبات اجتماعي مورد توجه قرار گیرد.
از سویی می بینیم که طرح‌ها و سياست‌هايي كه براي كنترل بازار مسكن تدوين مي‌شود، مقطعي و كوتاه‌مدت است؛ اين در حالي است كه اگر طرحي بخواهد در بخش مسكن ثمربخش باشد، بايد در يك مدت زمان طولاني براي آن برنامه‌ريزي و در هر مرحله، نياز بخشي از جامعه را پاسخ دهد.
همچنین باید در زمینه‌ی رفع کاستی‌هایی همچون سیاست‌های ناکارآمد و مقطعی و پروژه محور بودن سیاست تأمین مسکن گروه‌های کم درآمد، وجود سطح گسترده بافت‌های فرسوده، مشکلات نظام تولید در صنعت ساختمان، نابرابری و عدم توازن جغرافیایی در تولید و توزیع مسکن، چاره‌اندیشی و مشکلات موجود، مرتفع شود.
علاوه بر این، با توجه به شرایط اقتصادی و معیشتی دهک‌های پایین جامعه و عدم توانایی مالی آنها، باید شرایط خانه دارشدن این گروه‌ها نیز در طرح های مسکونی لحاظ شود.