بسم الله الرحمن الرحیم
سرمایههای اجتماعی، به عنوان پایگاه استراتژیک توسعه
قسمت دوم: کارکردهای سرمایه اجتماعی
غلامعلی ترابی
سرمایهی اجتماعی دو نقش ویژه و اساسی دارد که یکی تقویت شبکهی روابط اجتماعی و دیگری تسهیل فرآیند گردش امور، که این نقشها، کارآمدی و بهبود این سرمایه را به دنبال دارد.
این سرمایه، در ارزشها، نگرشها و پیوندهای مربوط به بحث اعتماد اجتماعی ایجاد میشود که میتواند جامعه را منسجم کند و موجب طراوت آن شود؛ البته این انسجام و طراوت، مربوط به یک جامعهی خاص نیست و تمام جوامع، دوست دارند از انسجام، طراوت و شادابی و نشاط بهرهمند شوند.
به طورکلی سرمایهی اجتماعی، پیوند دهندهی عوامل اجتماعی است و موجب استفاده حداکثری از منابع انسانی در جهت رشد، توسعه و تعالی جامعه خواهد شد.
از حیث مصادیق نیز در هر جامعه، ممکن است عناصر متفاوتی تنور سرمایهی اجتماعی را گرم کنند که در جامعهی ما، دو عنصر دین و فرهنگ، این نقش را ایفا میکنند. به این ترتیب، ما باید بر مبنای یک فرهنگ دینی و ملی، وارد این فضا بشویم تا بتوانیم اتحاد و همبستگی را در حد اعلای خود به منصهی ظهور برسانیم.
از جمله عواملی که منجر به تولید سرمایهی اجتماعی میگردند میتوان به خودباوری و اعتماد به نفس، احترام و اعتماد متقابل، ارتباطات، خلاقیت و نوآوری اشاره نمود.
در غیاب سرمایهی اجتماعی، اثربخشی سایر سرمایهها کم رنگ میشود و بدون آن، طی کردن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و مشکل میشود.
امروزه یکی از دغدغههای سیاستگذاران و برنامهریزان برخی کشورها، این است که چرا بهرغم تمام برنامهریزیها و سرمایهگذاریهای متعددی که دولت در بخشهای اقتصادی انجام میدهند، نمیتوان بر شرایط دشوار اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم فائق آمد. از سویی معمولاً زمانی که از مشکلات اقتصادی سخن به میان میآید، از کمبود سرمایهی فیزیکی (مادی) به عنوان یکی از بزرگترین معضلات نام برده میشود و از سرمایههای اجتماعی هیچ سخنی به میان نمیآید. این در حالی است که در شرایط رکود یا تورم در جامعه، نیاز به اعتمادسازی است و اینجاست که نیاز به سرمایهی اجتماعی، بیش از هر سرمایهی دیگری احساس میشود.
سرمایهی اجتماعی، میتواند در کنار سایر مؤلفهها، بسیاری از معماهای لاینحل اجتماعی را از سر راه توسعهی جامعه بردارد؛ رشد شتابان اقتصادی و اجتماعی را امکانپذیرنماید و به نوعی پشتیبان دولتها باشد. در این شرایط، دولت و جامعه مکمل یکدیگرند و در این صورت، احتمال موفقیت راهبردها و سیاستهای دولت، به مراتب بیشتر است، ولی این موضوع، هنگـامی که سرمایههای اجتماعی ضعیف باشد، نتیجهی معکوس دارد.
سرمایههای اجتماعی، همچون کالا و دارایی نیست که بتوان تولید یا حفظ آن را به صورت مشخص از یک مجموعه یا فرد واحد حاصل کرد، بلکه حالت خودزایندگی دارد؛ به این معنا که هرچه درجهت تولید و حفظ آن بکوشیم، موجب زایش و تقویت آن خواهد شد.
این سرمایه، عامل اصلی تابآوری در مقابل مشکلات و بحرانهاست. بر این اساس، حفظ اتحاد و یکدلی در بحث سرمایههای اجتماعی، میتواند در مقابله با تهدیدها و بحرانها و مقاومت و تلاش برای بقا و احساس توفیق و پیروزی نقشی چشمگیر داشته باشد.
از سویی با ایجاد زمینهی مشارکت مردم در امور، فضای همدلی و همیاری ایجاد میشود که تأثیر به سزایی در رشد سرمایهی اجتماعی خواهد داشت؛ چرا که توسعهی سرمایهی اجتماعی، با گسترش فضای همکاری و مشارکت پذیری در جامعه افزایش مییابد و هر چه زمینهی فعالیت و مشارکت مردم در کارها بالا برود، سرمایهی اجتماعی افزایش مییابد.
با توجه به مطالب بیان شده، اهمیت و ضرورت حفظ و تقویت سرمایههای اجتماعی در ابعاد مختلف روشن خواهد شد؛ چرا که این مهم، نقش ارزشمند و تأثیرگذاری در جامعه ایفا خواهد کرد.
مخلص کلام اینکه براي ارتقای سرمايههای اجتماعی، مواردی همچون اعتمادسازي، برقراري نظامهاي مشارکتی، تقويت نهادهاي مدنی و ارتباط تنگاتنگ با شهروندان در جهت جضور داوطلبانه در نهادهاي اجتماعی بسیار حائز اهمیت میباشد و اهداف و سیاستهاي کلان در سايهی وفاق عمومی، که نمودي از سرمايهی اجتماعی میباشد، محقق خواهد شد.
در سلسله نوشتارهای پیش رو، تلاش میکنیم تا به ابعاد مختلف این موضوع از زوایای گوناگون بپردازیم و در نهایت، راهکارهایی نیز ارایه خواهد شد.
🟢 مهندس غلامعلی ترابی